مرد ثروتمند بدون فرزندی بود که به پایان زندگیاش رسیده بود،کاغذ و قلمی برداشت تا وصیتنامه خود را بنویسد: (تمام اموالم را برای خواهرم میگذارم نه برای برادر زادهام هرگز به خیاط هیچ برای فقیران) اما اجل به او فرصت نداد تا نوشته اش را کامل کند و آنرا نقطه گذاری کند.
پس تکلیف آن همه ثروت چه میشد؟؟؟برادر زاده او تصمیم گرفت..آن را اینگونه تغییر دهد: «تمام اموالم را برای خواهرم میگذارم؟ نه! برای برادر زادهام. هرگز به خیاط. هیچ برای فقیران.»
خواهر او که موافق نبود آن را اینگونه نقطهگذاری کرد :
«تمام اموالم را برای خواهرم میگذارم. نه برای برادر زادهام. هرگز به خیاط. هیچ برای فقیران.»
خیاط مخصوصش هم یک کپی از وصیت نامه را پیدا کرد وآن را به روش خودش نقطهگذاری کرد:
«تمام اموالم را برای خواهرم میگذارم؟ نه. برای برادرزادهام؟ هرگز. به خیاط. هیچ برای فقیران.»
پس از شنیدن این ماجرا فقیران شهر جمع شدند تا نظر خود را اعلام کنند:
«تمام اموالم را برای خواهرم میگذارم؟ نه. برای برادر زادهام؟ هرگز. به خیاط؟ هیچ. برای فقیران.»
نتیجه گیری:
به واقع زندگی نیز این چنین است:
او نسخهای از هستی و زندگی به ما میدهد که درآن هیچ نقطه و ویرگولی نیست و ما باید به روش خودمان آن را نقطهگذاری کنیم.
اززمان تولد تا مرگ تمام نقطه گذاریها دست ماست
درباره :
شعر و داستان ,
داستان پند آموز ,
امتیاز : |
|
نتیجه : 3 امتیاز توسط 3 نفر مجموع امتیاز : 10 |
|
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
برچسب ها :
داستان جالب ,
داستان مفهومی ,
داستان نامه بدون نقطه ,
داستان کوتاه خرداد 92 ,
داستان کوتاه وصیت نامه مرد پولدار ,
بازدید : 721
تاریخ : چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392 زمان : 17:26 |
نویسنده :
ESMAIL |
نظرات (0)