اشعار صائب تبريزي

ویکی ناز

آمار سایت
آمار مطالب
کل مطالب : 2235
کل نظرات : 763
آمار کاربران
افراد حاضر : 1
تعداد اعضا : 391

کاربران آنلاین

آمار بازدید
بازدید امروز : 185
باردید دیروز : 1,462
گوگل امروز : 0
گوگل دیروز : 3
بازدید هفته : 185
بازدید ماه : 8,259
بازدید سال : 79,750
بازدید کلی : 5,979,649
جستجو

کدهای اختصاصی

آخرین مطالب ارسالی

 

ويژه اشخاصي با سليقه اي خاص و سخت پسند

طراحي بي نظير و زيبا براي مشكل پسندان

آيا به دنبال ساعت خاص و منحصر به فرد هستيد ؟

بهترین کادو برای کسی که دوستش دارید

در رنگ های متنوع

                                                            

قيمت با تخفيف ويژه فقط 15.000 تومان

  اول کالا را دریافت کنید ،سپس مبلغ ان را به مامور پست بدهید


 

 

ساعت مچی دخترانه مدل پاریس!!!یکی از زیباترین و بهترین ساعت های مچی دخترانه عرضه شده در سال جدید است که طراحی خیره کننده آن طرفداران بسیاری را جذب کرده است

بسیار زیبا و شیک

در رنگ های متنوع

رنگ مورد نظر خود را هنگام ثبت سفارش انتخاب نمایید

قیمت فقط : ۱۵,۰۰۰ تومان

اول کالا را دریافت کنید ،سپس مبلغ ان را به مامور پست بدهید


 

 

 

اشعار صائب تبريزي






<<اشعار صائب تبريزي>>

از فروغ عشق، خورشيد قيامت کن مرا

يا رب از دل مشرق نور هدايت کن مرا

شسته رو چون گوهر از باران رحمت کن مرا

تا به کي گرد خجالت زنده در خاکم کند؟

موج بي‌پرواي درياي حقيقت کن مرا

خانه‌آرايي نمي‌آيد ز من همچون حباب

خانه دار گوشه‌ي چشم قناعت کن مرا

استخوانم سرمه شد از کوچه گرديهاي حرص

زنده‌ي جاويد از دست حمايت کن مرا

چند باشد شمع من بازيچه‌ي دست فنا؟

آتشين رفتار چون اشک ندامت کن مرا

خشک بر جا مانده‌ام چون گوهر از افسردگي

از فراموشان امن آباد عزلت کن مرا

گرچه در صحبت همان در گوشه‌ي تنهاييم

تا قيامت سنگسار از خواب غفلت کن مرا

از خيالت در دل شبها اگر غافل شوم

مرحمت فرما، ز ويراني عمارت کن مرا

در خرابيهاست، چون چشم بتان، تعمير من

من که باشم تا کنم تلقين که رحمت کن مرا؟

از فضوليهاي خود صائب خجالت مي‌کشم
.
.
.
از جواني حسرت بسيار مي‌ماند به جا

آنچنان کز رفتن گل خار مي‌ماند به جا

آنچه از عمر سبک‌رفتار مي‌ماند به جا

آه افسوس و سرشک گرم و داغ حسرت است

در کف گلچين ز گلشن، خار مي‌ماند به جا

کامجويي غير ناکامي ندارد حاصلي

پيش اين سيلاب، کي ديوار مي‌ماند به جا؟

جسم خاکي مانع عمر سبک‌رفتار نيست

وقت آن کس خوش کزو آثار مي‌ماند به جا

هيچ کار از سعي ما چون کوهکن صورت نبست

از شمار درهم و دينار مي‌ماند به جا

زنگ افسوسي به دست خواجه هنگام رحيل

چون قلم از ما همين گفتار مي‌ماند به جا

نيست از کردار ما بي‌حاصلان را بهره‌اي

برگ صائب بيشتر از بار مي‌ماند به جا

عيش شيرين را بود در چاشني صد چشم شور
.
.
.
باغهاي دلگشا در زير پر باشد مرا

نيستم بلبل که بر گلشن نظر باشد مرا

چون جرس گلبانگ عشرت در سفر باشد مرا

سرمه‌ي خاموشي من از سواد شهرهاست

دست دايم چون سبو در زير سر باشد مرا

باده نتواند برون بردن مرا از فکر يار

بادبان کشتي از دامان تر باشد مرا

در محيط رحمت حق، چون حباب شوخ‌چشم

گردبادي مي‌تواند راهبر باشد مرا

منزل آسايش من محو در خود گشتن است

تيغ اگر چون کوه بر بالاي سر باشد مرا

از گرانسنگي نمي‌جنبم ز جاي خويشتن

قطره‌ي آبي اگر همچون گهر باشد مرا

مي‌گذارم دست خود را چون صدف بر روي هم

درباره : شعر و داستان , شعر متفرقه ,
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0


نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
برچسب ها : اشعار صائب تبريزي , صائب تبریزی , شعرهای زیبا از صائب تبریزی , شعرهای زیبا , جدیدترین شعرها ,
بازدید : 395
تاریخ : شنبه 21 اردیبهشت 1392 زمان : 17:32 | نویسنده : ESMAIL | نظرات (0)

مطالب مرتبط

ارسال نظر برای این مطلب


کد امنیتی رفرش


اطلاعات کاربری

عضو شويد


فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد


خبرنامه
براي اطلاع از آپدیت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود